من که لایق عشق تو نبودم تو منو لایقم کردی............

 

 

آقای من سلام .

آره بازم منم همون دیوونه همیشگی.

گاهی اوقات فکر میکنم اونقدر بهم نزدیکی که اگه دستمو دراز کنم راحت میتونم دست پر مهرت رو بگیرم . اما یه وقتایی مثل امروز دلم میگیره که چرا اینقدر ازم فاصله گرفتی . یا شایدم من ازت فاصله گرفتم .آقا جون ، بهر حال همه این کلمات برای تسکین دادن دل ریش ریش خودمه وگرنه شما که بهتر میدونی احوال غلامت و . آقا جون میدونم رسم غلامی دست به سینه بودن و تعظیمه ، اما من خیلی چیزا ازت خواستم و نه نشنیدم . همینم جسورم کرده که الان...................

هیشکی نمیتونه عقده دل منو وا بکنه . هیچکس غیر خودت نمیتونه به دل تاریکم مرهم بزاره و روشنش کنه .

آقا جون میدونم هیچ کدوم از قدم هایی که در راهت برداشتم ارزش گوشه چشم هم ندارن . اینم میدونم که همیشه قبل لب وا کردن خودم همه اونایی که تو دلم بوده رو دادی بهم . ولی امروز نیومدم چیز ازت بخوام .امروز اومدم بگم شما که اینقدر سخاوتمندی و دست بده داری چرا هستی منو ازم گـــــرفتــــی ؟

آقا جون برات کربلا  ندادی گفتم حکمتی داشته . اذن زیارت روی ماه خودتو نمی دی میگم خوب حقمه . با این کارنامه فجیع حقمه . ولی آقا جون قربونت برم خوب حالا چرا دلخوشی مو ازم گرفتی ؟ آقا جون خیالت راحت شده بود که جمله خاک سردی میاره واقعیت پیدا کرده و من دیگه گلایه نمیکنم ؟ میشه آقا جون ؟ هر کی این فکر و کنه از شما انتظار ندارم . شمایی که شاهد ضجه ها و شب گریه های من بودی . شمایی که از احوال زارم خبر داری نباید همچین فکر ی بکنی قربونت برم .

خوب اینم قبول . آقا لایق نبودیم فرزند زهرا رو پذیرایی کنیم.

حالا بگو بعد رفتنش چه کنیم ؟

ادامه نوشته

گویند که بی وضو مبر نام علی / من نام علی برم که پاکم سازد

لا فتی الا علی ، لا سیف الا ذوالفقار

یادمان نرود پدر ارباب بی کفن که بود :      عــلی

شناخت علی ذهنیت است و حب علی احساس . اما تشیع علی عمل است .
شیعه بودن تنها به معنای دوستداری علی یا شناخت علی نیست . چرا که دوست داشتن یک احساس است و شناختن یک امر ذهنی .
در صورتیکه تشیع ( به معنی پیروی کردن ) در حقیقت عمل است و حرکت لازمه پیروی از علی شناخت علی است و لازمه شناخت علی عشق ورزیدن به علی است .
اما معنی اساسی تشیع و آنچه که معنی را تحقق خارجی راستین می بخشد پیروی کردن از اندیشه علی ، روش زندگی علی ، روش کار علی ، نحوه جهاد علی و تحمل علی است .
درد علی دو گونه است . یک درد ، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم بر فرقش احساس میکند و درد دیگر دردی است که او را در نیمه شبهای تاریک و خاموش به دل نخلستانهای اطراف کشانده ..... و به ناله در آورده است .
ما تنها بر دردی می گرییم که از شمشیر ابن ملجم بر فرقش احساس میکند ، اما درد علی این نیست .
دردی که چنان روح بزرگی را به ناله در آورده است غم تنهایی دردانه اش است در صحرای کربلا ، که ما آنرا نمیشناسیم .

***
باید این درد را بشناسیم نه آن درد را ،
که علی درد شمشیر را حس نمیکند و ما   ............  درد علی را حس نمیکنیم .
الهی معرفتی ده تا آن درد را حس کنیم .

بنام داور برحق

از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آلوده به دست حضرت هابیل،
از همان روزی که فرزندان آدم زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید،
آدمیت مرد،
گرچه آدم زنده بود !
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند،
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند،
آدمیت مرده بود !
بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب،
گشت و گشت،
قرن ها از مرگ آدم هم گذشت ،
ای دریغ ،
آدمیت بر نگشت !
قرن ما،
 روزگارمرگ انسانیت است ،
صحبت از آزادگی، پاکی، مروت، ابلهی است .
روزگار مرگ انسانیت است !
من که از پژمردن یک شاخه گل ،
از نگاه ساکت یک کودک بیمار،
 از فغان یک قناری در قفس ،
از غم یک مرد در زنجیر ،
- حتی قاتلی بر دار -
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام ، زهرم در پیاله اشک و خونم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم ؟
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای ! جنگل را بیابان میکنند!
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند .
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند .
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت ، مرگ عشق ،
گفتگو از مرگ انسانیت است ،
گفتگو از مرگ سید با غم است .
 
سید جون هر کس به طریقی عشقشو بهت ابراز میکنه . یکی برات مجلس میگیره . یکی برات سنگ قبر جدید میزنه یکی.............. خلاصه هر کس به طریقی .
ببخش که من این وسط جزپوشیدن این پیرهن مشکی و نوشتن این دست نوشته ها کاردیگه ای بلد نیستم
 و بقول یه عزیزکه گفت:
 سید ببخش برات نمردم .

سلام هستی . سلام مایه سرمستی

گاهی خیال میکنم که زمن دل بریده ای
بهتر زمن برای دلت برگزیده ای
 
ای وارث آدم تو کجایی که برخی از مردمان بر ناپاکان سجده میزنند ؟
ای وارث موسی تو کجایی تا دریا را بشکافی و فرعون های بنی اسرائیل را در آن غرق سازی ، هرچند فرعون های زمان مستحق ترند .
ای وارث عیسی تو کجایی تا مردگان را روح عطا فرمایی؟
ای وارث محمد تو کجایی تا دین حق را احیا سازی؟
ای وارث علی مرتضی کجایی تا شمشیر ذوالفقار از نیام انتظاربیرون آید و انتظار انتقام سر آید ؟
کجایی....................؟ کجایی تا بیایی و روح عطا فرمایی سیدمان را که بیاید به فقیران زمین سر بزند . که بیاید تا بگویم چون گذشت شبهای بی سامانمان ؟
پنهان مکن جمال خود زعاشقان خویش .
خورشید را برای ظهور آفریده اند .
 
آقا جون ، مگه هر کی که بد شد دل نداره ؟ بابا به والله دلمون پوسید . میدونم بیای خودم از همه بیچاره ترم . ولی بیا . شاید یه گوشه چشمی ... نگاهی .... نیم نگاهی
آقا جون نوکر همیشه تکیه به ارباب میکند .
اللهم عجل لولیک الفرج
بحق محمد و اله الطاهرین .

بی تو میمیرم

من کـه بـه کـل آسـمـان ستاره ای نـداشتــم

در این جهان بی وفا عجب نشسته ای به دل

هـزار و لیلی ام  به مـن اذن وصال خود دهند

رهـا نمی کنم تو را عجب نشسته ای به دل

 

ما را ز عیش هر دو جهان یک تار موی تو بس است

به خدا سید هر چی روزها میگزره بیشتر جایه خالیت رو حس می کنم تازه می فهمم که کی بودی تازه می فهممم چه کسی رو از دست دادم تازه می فهمم بدبخت شدم وقتی تو دیونه ها مداح های مختلفی میان و شروع به خوندن می کنن تازه می فهمم کی بودی تازه می فهمم هر کسی آس جواد نمی شه تازه می فهمم هرکسی دیونه حسین نمی شه تازه می فهمم خیلی کم پیدا میشن کسایی که ظاهر و باطتشون یکی باشه تازه میفهمم کی خوب میتونه روضه علی اکبر بخونه کی میتونه روضه رقیه رو بخونه تازه میفهمم صدای بهشتی و موندگار یعنی چی تازه میفهمم مرجع تقلید خیلی از این مداح ها شدی .........که می خوان مثل تو بشن ولی تو کجا و اونا کجا  تازه میفهمم  اذون روز عاشوراسید ذاکر یعنی چی 

 سید هیچکس نمی تونه جات و بگیره تو دلم

هرجا بودی سلام ما رو به آقامون برسون بگو دیگه خسته شدیم از لفظ بازی

 

 

به امید روزهای آفتابی