روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم ...

 Image hosting by TinyPic

سلام بر اربابی که تو را از من گرفت ...

 

حکایت سجاده خیسم تکراری تر از اونه که بخوام هزار باره بگمش ...

بازم منم و در به دری تیر ماه ...

منم و تنهایی بیش از پیشم ...

منم و سید مظلومم که این اواخری ها دیگه به ما سر نمیزنه ...

 

دیگه نمیتونم بگم سید جون مگه بدها دل ندارن ..... میدونی چرا که ؟

دیگه دل هم ندارم .... داغون شد رفت پی کارش

 

یادم میاد اون روزا ، آخر همه زار زدنهام میگفتم

خدایا ، حضرتا ، اربابا !

اگه قراره دعاهامون بی ثمر بشه و سیدم چشاشو باز نکنه ... فردا نشه ...

سپیده نزنه ...

روزم بی حضور اون شروع نشه ...

 

سید پاشو ببین چه طوری هنوز رسوای اشکم و دستام خالیه ...

 

مشتی تو رفتی و من هنوز پای این سجاده ام

 

 هر کی میاد اینجا میگه بابا اینهمه ادعا میکردی همین ؟ تو هنو زنده ای خادم ؟

غیر چهار تا چین و چروک رو صورت و یه گودی کبود پاچشم، هیچی ؟

 

و من حرفي ندارم که بگم !

تازه اگر تارهای سفید مو رو هم بهش اضافه کنی یه ذره میشه تصور کرد که داغ دیده ام ...

ولی سید هر کی ندونه تو میدونی ...

خشت های کاهگلی اون اتاق های اون سر حیاط شاهدن !

 

درب و داغونم

آره مشتی  بازم دارم چرند میگم ... بازم نوشته های بی سر و ته ...

بازم میخونه رو با دفتر دلتنگی های شخصیم که حالا تعدادشون به ۸ تا رسیده اشتباه گرفتم !

 

اصلا میدونی میخوام چی بگم ؟

حرفم همون حرف تیر ماه 85 ...

 

 میخوام بگم اونقدر پای این سجاده می مونم که یا بیای یا بیام

 

 در به درت شدیم دمت گرم ... رفتی داغونمون کردی فدای سر اربابت ...

رسوای خلق الله شدیم ؟ اصلا رسم عاشقی همینه ...

 گفتن سید جواد هم گریه هاشو نبرد ؟ گفتیم اون لایق بود بره پیش اربابش ...

 ولی ما فقط خواستیم توجیه کنیم تنها رفتنت و ... 

 

 

 ولی سید جوونیم فدات ، اصلا بزار یه جور دیگه بگم ، نمیگم یا بیا یا بذار بیام .

میگم که سر جدت اگر یکی یه نظری بهم کرد که بیام ، سید جون یه وقت نگی که نه هنو زوده

 

سید خودت میدونی دارم چی میکشم ...

 

 

چی میشه یابن فاطمه یه گوشه چشم نگام کنی ...

چند وقته توی روضه هات نمیتونم گریه کنم ...

اشکو ازم نگیر آقا ، بزار برات گریه کنم ...

.

.

.

هنوزم میخوان بکشنت سید

میخوان برای عاشقات بکشنت

میگفتن تو فیرورق واسه زدن بنرهات تو سطح شهر / مجوز ندادن ...

اصلا بذار اصل ماجرا رو بگم :

 

اونایی که میخوان تو رو در ما بکشن دارن دست و پا میزنن که خودشون زنده بمونن ... میترسن ... از اولاد زهرا میترسن ...
یعنی واقعا اینا از مادرت میترسن یا از آقا یا از منافع خودشون ؟ نمیدونم

 

خدایا ، بگذرازمون که دل مهدی دردانه ات رو اینطوری خون میکنیم ...

سید خودتم میدونی همیشه تو درد دل هام بهت گفتم که سید رفتی ، نگفتم نیستی ...

اینم حتم بدون کسانی که نمیتونن این حضور با عظمت رو درک کنن نیستن ...

 

 

از زبون همه هم گریه هام میگم سید :

 

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

 

 

سید ، آقا ، هستی ، مستی ، میدونم بی کس پرستی ، یه نظر ...

... یه نظر ...

 

 

 

  علی علی سیدم  

 

 

 

 

جان حسین است / تو هم روح منی یا زینب

 

77+6.jpg

پادشاهيست كه ذكرش ، دم اعجاز من است

مرز ديوانگي اوست كه آغاز من است

گاه گاهي كه دلم ميل پريدن دارد

حرم كرب و بلا مقصد پرواز من است

مطربم مطرب ميخانه ي شش گوشه ي دوست

ساز من عشق و ، حسين نغمه ي آواز من است

...

مجلس روضه همان صندُق قرض الحسنه است

گريه و سينه زني ، مال و پس انداز من است

...

 خدا کند که از این لحظه تا رسیدن مرگ

غلام باشم و ارباب من حسین باشد

دلم خوش است به میخانه ، تا زمانی که

پياله دار ِمي ِناب من حسين باشد

 

 


 

یا علی اکبر مدد ...

 

اوْغۇل آل-ی-هاشیم ایچره ، عجه‌ب ایمتیازه یئتدیـن

هامێـدان قابـاق جاهـانـدان ال اۆزۆب جهاده گئتدین

نیگـه‌ران آنـوْن اؤلئیـدی دئ گـؤرۆم نـه تئز قَییتدیـن

گـل اؤزۆم اوْلـۇم اوْ قانلـێ قده‌میـن فداسـێ اکبـر

 

خـبــر-ی-فـراقــون اینـــدی مـــن-ی-نامــوراده گـلــدی

خانێم عمه‌ن ائتدی شیوه‌ن، حره‌م اهلی داده گلدی

نـه حــالا قالێــب جنــازه‌ن نییــه بـس عبــاده گلـــدی

یئــره قــان آخێــر عبــاده‌ن نــدی مـاجــه‌راسـێ اکبـر؟

 

گۆن ائده‌ر گیله دئسه‌م گر، سنه ماه-ی-منظه‌ر اوْغلۇم

گــؤیــۆن آفتـابــێ هــاردان بــۇ جمــاله بنــزه‌ر اوْغلــۇم

سنــه آیــدا گـۆنـده قـۇربـان گـؤزه‌ل اوْغلۇم اکبر اوْغلۇم

گــۆنـه اینـجیـلا بــاغێشــلار یـۆزیــویــن جلاسـێ اکبـر

 

ائله شمع-ی-حۆسنی روشن، ننه باشۇوا دوْلانسێن

گـۆنه بـاخ گـۆن اوْرتـا وقتـی، بـۇلۇد آلتدا دالدالانسێـن

گئجه آت نیقابی یـۆزده‌ن مـه-ی-آسیمـان اۇتـانسێـن

اوْلا میـن جانێـم اوْ حـوسنـون سیپه‌ر-ی-بلاسێ اکبر

 

نمـه‌کیـن لبینـده حـقّ-ی-نمـه‌کی ایتیـرمـک اوْلمـاز

سخن‌ین شکه‌ردی شۆکرۆن یئرینه یئتیرمک اوْلماز

بالا داغێ گؤرسه دیلده‌ن، بالا داغ گؤتۆرمگ اوْلماز

گؤزۆن آچ منی دانێشدێر، گؤزۆمۆن ضییاسی اکبر

 

یۆزیـوی گـؤره‌ن مثلـده، سنـه مصطفیع دییــه‌ردی

گـؤرۆب حـوسـن‌لـی کمـالـون بلـغ‌العــلا دییــه‌ردی

اوْ کمالــه مــه جمـالــه کشــف‌الـدجــا دییــه‌ردی

اۇجــالاردێ خـوْش خصـاله، حسنت صلاسی اکبر

 

بیزیـم ائلـده یـازدێ تقــدیـر آدێــوێ شهیــد-ی-اووه‌ل

سنه چاتدێ فئیض-ی-اکمل منه قالدێ اجر-ی-افضل

ائله‌ییب حدیث-ی-عئشقیم غم-ی-مجمه‌لیم مفصّل

بـــۇ حـدیثـی بیلمــه‌ز ایـلـلا شهـــدا آنـاســێ اکبــر

 

منــه آغـلا قـوْی مـلالیـم اوْلا ثبـت گـؤز یاشۇنـدا

گؤزۆن آچ گؤرۆم عزیزیم بـۇ نه یـاره‌دیـر باشـۇنـدا

اوْتۇرۇب جبینه شمشیر، قۇرۇیۇبدۇ قان قاشۇندا

الیمـی بئلیمـده قـوْیـدۇ، بۇ باشێن یاراسێ اکبر

 

 

امروز دلم عجیب بیتاب این شهزاده بود 

 دلم نیومد اشعاری رو که تو دفتر شعر پدر بزرگوار آ سید جواد برای این شهزاده ثبت شده بودند رو

تنها تنها بخونم و مستی کنم

ترک زبوناش علی علی

هم نوا با مادر داغدارش

  یا علی اکبر مدد   

 

 

 

ميلاد مادر مبارك ...

 

از شنبه تا پنج شنبه این هفته یه جورائی ذهنامون مشغوله ......

که چی بخریم یا چه کار کنیم که دل مادرامونو شاد کنیم .....

هر کس با توجه به وسع مادی و البته معرفت دلی خودش برای مادر هدیه ای می خره ....

 

خدایا .... این روزا ... از طرفی دلم پیش مادرم زهراست (س ) ....

 و از طرفی هم پیش آقامون حجة بن الحسن عج  ...

که روز مادری چی دارم که رو سفید باشم .... در پیشگاه حضرت ....

به اعمالم نگاه می کنم ... شرمنده می شم .....

به شخصیتم ..... به بی معرفتیم .... به ندبه های ...

و حرفی جز این به لبم نیست که  :

مادر ... من سخت بی چیزم و شرمسار ...

السلام علیک یا امی یا فاطمه الزهرا ( س )

مادر سادات میلادت مبارک ...

مادر آ سید جواد ... روزت مبارک ...

 

همدلای عزیزم .... 

 بسم الله ....

بیایین برای روز میلادش هر چی که می تونید و دلتون میخواد ... تقدیم حضرت مادر کنیم

دوباره با ذکر یا زهرا (س ) 

یا زهرا (س ).... یا زهرا (س )......یا زهرا (س ).....

گفتم که چیزی ندارم خانم جان ...

پس همین ندبه های بی حضورم تا ابدا تقدیم دل نازنین پسرتون

بامید اینکه دلتون از این خادم بی معرفت راضی باشه

علی علی

 

 

از چه منه دیوانه / دیوانه ترم امشب

 

چهارمين سالروز شهادتش

مطابق با تقويم قمري

مصادف با وفات بی بی ام البنين فرا رسيد

بر عاشقانشان تسلیت باد

امیدوارم امشب کسی دست خالی از درگاهشون برنگرده

امشب برای هم دعا کنیم که کربلا ندیده از دنیا نریم

بحق شهدای امشب

انشاالله

--------------------------------------------------------------------------------------

سیدم ! نمي دانم چرا هرچه به خاطراتم رجوع مي كنم بهار را به ياد نمي آورم . . . !

شايد نبودن تو دليلي است كه تمام فصل ها برايم پاييز باشد .

شـــــور برپـــــــا شــد و گـل پیـرهنــــی پیدا شد

عشـــق تفسیـــــر شـــد و سینـه زنی پیدا شد

ذکـــــر طـوفانی او شعلـــــــه به عالــــم میــــــزد

گرد و خاکــــی شـد و صاحــب سخنـی پیدا شد

او کـــه مظلــومیتــــش ارث بـــــه مــــادر بـــــرده

حرفـــــی از شمـــــع زد و سوختنـــــی پیدا شد

عاشقـــی بــود سری لایـــق خنجـــر به کفــــش

خــــوش درخشيد و به ما شب شـكني پیدا شد

زخم صـد طعنه به تن داشت ولی مست و خراب

همچــو منصــــور که بی دســت و تنـی پیدا شد

خون دل بود که هر لحظـه به کامـــش می ریخت

کلــــــب زهـــــرا شــــد و افروختنـــــی پیـــدا شد

 

حرف دیگه ای برا گفتن ندارم ... جز اینکه  :

روزهای هجر را گذراندم و زنده ام

مرا به سخت جانی خود این گمان نبود 

 شعر و دلنوشته و عکس که واسه ما آ سید جواد نمیشه رفقا !

چه کنم با این درد که نمیکشد / دیوانه ام میکند ...