یادش بخیر عجب روزای سختی بود. واز اون سخت تر.....

 

غایب همیشه حاضرم سلام

 

سیدم میدونم غربت دل خودتونه که امشب منو کشونده پای چوبه ی دار ...

نه اینکه من لایق نوشتن برای شما باشم نه ...

گفتم چوبه ی دار !

اره ، داری که با ریسمان غربت مولا مون اقا امیر المومنین ع

دل و احساسات دیوونه هاتو به مسلخ عشق میبره ...

هر مناسبتی که تو این مدت سپری شد

همگی مصایب آل علی بودن که به خاطر نسبتشون با این آقا پیکراشون تیکه تیکه شد ...

رفتیم تو هیئتا !

 بر سر و بر سینه زدیم ، لطم زدیم ، گریه کردیم ، یا حسین ها گفتیم ، و با ماه وفا بیعت ها بستیم

با بی حیایی برای مادرتون روضه خوندیم و از داغ علی ها سینه زدیم 

خیال کردیم اگه هی زیارت عاشورا بخونیم و انی سلم لمن سالمکم و تکرار کنیم شق القمر کردیم ...

با هر لطم زدنمون دلمون و خوش کردیم که دیوونه ایم

رفتیم اومدیم گفتیم شنیدیم ولی کو ؟

 

  کو نوای اشنایی که داغ دلامون رو دمی مرهم بذاره ؟  

 

بازم دلم برات پر میکشه ... رو ویرونه های دل نازنینت داره پرسه میزنه

ویرونه هایی که برای رسیدن بهشون ار تمام ابادی های زندگیم گذشتم ...

به ولله گذشتم نفسم

اینو تمام اونایی که منو میشناسنم میدونن

 

امشب باز دلم هوای لعن کرده .

نمیدونم چرا بعد اینهمه دلتنگی و حرف شنیدن از غریبه و اشنا بجای درد دل و گلایه و ....

دلم هوا لعن کرده کرده ...

 

اللهم العن جبت و الطاغوت بعدد فضائل حیدر

بر ابابکر و عمر و عثمان و عایشه و ابن ملجم لعنت

 

خودتون بهم یاد دادین بزنم به سیم اخر

این روزا وقت اذان وقتی دلم هوای حرم بی بی معصومه رو میکنه ،

 دیگه نمیتونم با خیال راحت تو کانال های تلویزیونی دنبال پخش مستقیم نماز از حرم مطهر باشم 

این و اونایی که دیدن میفهمن که چی گفتم :

چطور ممکنه اونی که بهت انگ کافری زد بیاد و بگه الله اکبر ؟

اره همون

همون که خودت میدونی

چطور اونهمه ادم بهش اقتدا میکنن سیدم ؟

 

باز جیگرم اتیش گرفته .

همه چیز تو این دنیا ما ها رو بازی داد .

بازی ای که برنده نهایی اش شما بودی و تماشاگرای خسته اش ما ...

بی بی به اسمت قسم خانوم دیگه خسته شدم خلاصم کن ...

اخه تا کی ؟ تا خون خوردن و حرفی نزدن ؟

تا کی هر روز داغ دل و با ضجه موره مرهم گذاشتن ؟

 

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر

آری شود لیک به خون جگر شود

صد بار خدا مرثیه خوان کرد مرا

در بوته ی صبر امتحان کرد مرا

هرگز نشکست پشتم از هیچ غمی

جز مرگ تو که ناتوان کرد مرا

 

بذار همه ردم کنن ... هیچ کس تحویلم نگیره ...

زخم زبونم که تا دلتون بخواد داریم میشنویم ...

 

مرا ملامت اغیار و عشق روی یار بس است

جواب اهل ملامت مده به بحث و جدل

 

باشه چشم .. کاری به کسی نداریم ... فقط شما و اربابتون ...

بذار هر کی هر چی میخواد بگه

آخه :

نقاب چهره ی یوسف رود کنار بس است

آقا جانم :

روز آخر رمضانه

از سر جیگرم میگم این حرف و :

 

آقا جانم !

به عشق روی تو مردن هزار بار کم است

که گفته دادن یک جان برای یار بس است ؟

 

اصلا من نمیدونم دارم چی میگم و از کجا میگم

مثل همون موقع ا که وقتی می دیدی اونچه رو که کسی ندید ، از هر دری میگفتی

از ارباب

از مادر

از قمر منیر بنی هاشم

از بی معرفتی ما

از خودتون

 

وای که چقدر دلم واس اون هروله ها پر میکشه

 

سیدم !

دیوونه هاتو دریاب

علی علی علی حیدر مدد