روز يازدهمه ... بسوز با عمه ي سادات

 

اشک جاودان

 

دوباره سلام .

هر چي سعي كردم اين غم و تو دلم نگه دارم و خودم بسوزم

 و رو زخم دلتون نمك نپاشم بازم نشد .

ديدم نامرديه چون من هميشه رو شما اسم همدل و گذاشتم .

پس بيايد همگي با هم

با بي بي بسوزيم روز يازدهم

 

ميدونم همه تون خسته ايد

ميدونم ده روزه همه تون تو هيئت ها زحمت كشيديد

شب نخوابيدناتون

پاي ديگ هاي سيد الشهدا خدمت كردناتون

آب نخوردناتون

ضجه زناتون

همه رو دارم تجسم ميكنم

اما به خود خانم قسم هيچ كدومتون از زينب خسته تر نيستيد

چند شبه نخوابيده خانم

ديشبم اين صحراي تاريك و با پاهاي برهنه

گشته و گشته تا مبادا بچه اي جا بمونه

 

آخه دارن قافله اسرا رو ... آره

 

خانم همه بچه ها رو  جمع كردن و آروم كردن

يه وقت ديدن تازه صدا ناله ي يه نفر از پشت خيمه ها مياد

رفتن ديدن خانم ربابه

 

لاي لاي

 لاي لاي

علي لاي لاي  

 

فرمودن رباب ... عروس مادرم !

من تازه اين بچه ها رو آرومشون كردم .

تو رو خدا بسه .......

 ( بميرم برا دل خانم  /  بميرم واسه اين همه مصيبت كه خانم يه تنه  كشيدن )

 

نيزه دارها اومدن

شمشير ميزنن

جنازه هاي لشگر وامونده ي خودشونو جمع كردن غسل دادن نمازشونو خوندن

فقط اينو بگم كه :

 

سر آقا هنوز ...

 

خانم رفتن رو تل

روشنو برگردوندن سمت گودال

 

داداش داداش داداش ! 

 

همه بچه ها رو سوار ناقه كردم

همه خانم ها رو سوار ناقه كردم

گفت داداش

نميدوني به چه مصيبتي رباب و سوار كردم داداش

سوار ناقه اش كردم

خودشو پايين انداخت

پشت خيمه ها دويد

تا ديدم دشمن داره به طرفش مياد رفتم دوباره برش گردوندم .

ولي تا خواستم خودم سوار بشم ديدم باز خودشو پايين انداخته .

داداش ببين اين نامردا ميخوان زينبتو سوار ناقه كنن داداش

 

بعد رو كرد سوي علقمه

فرمود :

 

داداش عباس ! 

 

تو بيا ......

آخ آخ آخ

 

بخدا ميميري اگه بگم چيزي رو كه تو ذهنمه

 

فقط همينو بگو :

خداحافظ اي برادر زينب

 

اگه ميخواي بگيري چيزي رو كه  ميخواستم بگم و نگفتم

فقط اينو در نظر بگير كه

 

دستاي خانم بسته اس 

 

تو دستتو بيار بالا بگو :

 

خدا حافظ اي برادر زينب

خداحافظ اي برادر زينب

خدا حافظ ............

 

 

 

 

السلام علیک یا ابا عبدلله

روحی لک الفدا

 

همدلای عزیز میخونه ی آ سید جواد

 عذر خواهی بنده رو بابت به روز نکردن میخونه در روز

تاسوعا و عاشورا بپذیرید

 

 چرا که :

 

من از تحریر این غم ناتوانم

که تصویرش زده آتش به جانم

ترا طاقت نباشد از شنیدن

شنیدن کی بود مانند دیدن

 

التماس دعا

علی علی علی حیدر مدد


 

به نيابت ام ليلا ، امشب تا ميتوني بگو : ولدي ... ولدي ... ولدي

 

 

ولدی علی

 

عَلَی الدّنیا بعدك العفا.

 

 

 

امشبم هم ناله با سيدمون بگيم ديگه :

 

 

اين علي را با خدايش نسبتي است * اكبر از الله اكبر قسمتي است

 

تو به بحر عشق حق مستغرقي *  غرق اندر نور حق و در حقي

 

تو پدر را چون وجود قابلي  * كشتي طوفاني اش را ساحلي

 

اكبر آمد نزد آن سلطان عشق  * بوسه زد بر خاك جاي پاي عشق

 

با ادب شد از پدر ميدان طلب *  رخصت ميدان گرفت آن با ادب

 

باز كن بال و پر عشق مرا *  تا كنم پرواز بر بام شما

 

اكبر آن گنجينه ي سر قدح  * زد حوادث را همه يكجا رقم

 

 

حالا اين ور خيمه چه خبره ؟

 

 

مادرش ليلاي بي مجنون عشق *  بود و او هم با اسيران در دمشق

 

 

( ديد علي ديگه داره ميره )

 

چيكار كنه ؟

 

به ولله اگه آينه ي دلت صاف باشه ديگه خودت ميتوني ببيني چيكار كرد ؟

 

ام ليلا ناموس سيد الشهدا چيكار كرد ؟

 

 

در قفاي خيمه مو بر باد داد  * گيسوان را روي دست خود نهاد

 

علي

 

علي

 

علي جان

 

تو رو خدا فقط همينو بگيد :

 

 

علي علي علي علي

 

 

ورد او اندر دعا و زير لب  * بود و معنايش همه اكبر طلب

 

 

اون موقع كه جناب علي اكير تشريف بردن سمت ميدون سه نفر غش كردن

 

حالا ببين با مادرش چطور حرف ميزنه ؟

 

وقتي يه شاخه رو ميشكني يه صدايي مياد . اين صداي فراقه . یه کاسه آب که از حوض بر میداری

 

اين چك چك صداي فراقه

 

حالا دو تا قلب عالم ميخوان از هم جدا بشن .

 

 

در قفاي خيمه مو بر باد داد *  گيسوان را روي دست خود نهاد

 

از دعاي مادر و لطف پدر *  باز آمد سوي خيمه اين پسر

 

 

تا ام ليلا ديد علي اومد

 

 

مادرش آغوش خود را باز كرد *  با پسر در جاي خود پرواز كرد

 

 

ميخوام گريه كني فقط

 

 

ولدي ولدي ولدي ولدي

 

 

فقط ميخوام اهل شعر اينو خوب گوش كنن :

 

 

مادرش آغوش خود را باز كرد *  با پسر در جاي خود پرواز كرد

 

عاشقان را سر به زير افكنده ديد  * مي كشان را غرق اندر خنده ديد

 

سرمه اندر چشم بيمارش كشيد

 

 

( هي ميگفت نقابتو از صورتت برندار علي )

 

 

ولدي ولدي

 

 

اينو بگم بعد ادامه بدم :

 

يه شتر بان داشت ميرفت تو مدينه . در يه خونه اي كه رسيدن ديد اين شتره نشست و هروله کرد  .

شتر و ناقه كردن خيلي سخته .

هر كاري كرد اين شتره پا نشد و راه نيفتاد . يه نفر از اونجا مي گذشت . شتر بان از اون فرد پرسید كه اين شتر من نشسته اينجا و پا نميشه .

( ببین شتر امام سجاد معرفتش از ما بیشتره . اونقدر سرشو کوبید به قبر امام سجاد که همونجا مرد )  اون مرد بهش گفت برو . شاید تو اهلش نباشي به اين خانواده اذيت كني .

شتر بان در جواب گفت نه . من شيعه ام .........

مرد ميگه شترت فهمیده اینحا خونه ی ام لیلاست .

واسه همین داره هروله میکنه .

 

 

بوسه زد بر روی آن روی خدا *  بوسه های گرم اما بیصدا

 

 

بی صدا برای چی ؟ لب که خشک شد که دیگه صدا نداره . داره ؟

 

هی علی اکبر راه میرفت سید الشهدا پشت سرش راه میرفت

 

 

فرمودن منو خجالت زده نکن بابا         تا تو باشی من نمیتونم برم بابا

 

 

حضرت فرمودن :

 

علی

 

 

از تو نمیتونم دل بکنم علی

 

آه لیلا از طریق بوسه ها  * شد نقاب چهره ی آن مه لقا

 

 

اونقدر بوسه زد تا نقاب به صورتش شد

 

 

اکبر آمد سوی میدان با شتاب  * کرد خواهش از پدر یک جرعه آب

 

پیر خماران دردی نوش مست  * از حسین و اکبرش مقصود هست

 

 

وقتی سید الشهدا علی اکبر و آوردن جلوی خیمه

 

( که حالا من نمیگم چطوری آوردن ....... چرا هفت قدم مونده افتاد اینم نمیگم ....

 

بزرگاشم نگفتن . اونایی که ناشی بودن گفتن )

 

پهن کرد جنازه رو .... همه اومدن .

 

سید الشهداس

 

امامه

 

یه دفعه گفت زینب پس لیلا کجاست ؟

 

تو رو خدا نمیخوای زمزمه کنی ؟

 

 

ولدی       ولدی

 

 

ببین میخوام دستتو بیاری بالا به نیابت ام لیلا بگی :

 

 

ولدی ولدی

 

 

به ولله آتیشت میزنم امشب

 

الحمدلله بی بی داده  منتش هم برا کسی نیست .

 

اینایی هم که من میگم همه اش مقتله . اونایی که گیر میدن مقتل نخوندن .

 

بی بی گفتن آقا مادرش تو خیمه غش کرده .  فرمود برید زیر بازوهاشو بگیرید بیارید برا پسر گریه کنه .

 

ام لیلا رو کشان کشان آوردن ولی نرفت طرف سر . دیدن دستاشو تکون میده .

 

فرمودن لیلا چته ؟

 

گفت آقا چشمام دیگه جایی رو نمیبینه

 

 

بالا بالا جوان بالا

 

آی بالا آ ی بالا

 

 

امشبم بیا با ام لیلا هم ناله شو .

 

شاید امشب کرمی به خرج داد و  همه مون و  برا علی اکبرش خرید  .

 

 

 

 

امشب یادت نره به آقات تسلیت بگی

 

يا صاحب الزمان آجر ك الله

 

بقيه الله يا حجه الله

 

 

ببين چطور بايد تسليت بگيم به آقا :

 

 

بقيه الله يا حجه الله

 

 

 

 

موج مزن آب فرات ............ به خاطر دل رباب

 

 

 امشب که دیگه شب روضه خوندن نیست که ......... هست ؟

روضه ی امشب چهار کلمه است :

وای علی کشته شد

 

چی بگم من براتون ؟

همین و میتونم بگم :

 

لای لای                لای لای         علی لای لای

لای لای                لای لای         علی لای لای

 

میگن تو کوفه قافله اسرا رو که آوردن دیدن یه خانم همین جور دستاشو داره تکون میده .

زینب اومد جلو گفت : عروس مادرم چیه ؟ چرا اینجور میکنی ؟

 خانم رباب فرمودن : خانم از مدینه تا کربلا تو بغلم بود . دیگه عادت کردم . حالا جاش خالیه

ای آرزوهای رباب

دیدی یه مادر واسه بچه اش هزار تا آرزو داره .

 بچه شیش ماهش که میشه تازه دندون در میاره ........

 ای هرمله دستت بشکنه که داغ دیدن دندون علی رو به دل رباب گذاشتی .

دیگه چه آرزویی ؟

 آرزو داشت وقتی بچه اش میخواست بلند بشه و میخورد زمین بگه یا علی بگو یا علی بگو  .......

 

ای آرزو های رباب قدری تحمل کن بخواب

ای غنچه ی خشکیده ام آید عمو با مشک آب

ای کودک گیسو کمند چشم از من غمگین نبند

یکبار دیگر گریه کن ( میخوام ببینم زنده ای بابا ؟ یه تکون بخور ) یا بر رخ مادر بخند

ای نازنین طفل رباب با غصه بویت میکشم

اینگونه عطشانی و من خجلت ز رویت میکشم

 

 ***

 

لالا لالا گل پونه برای آب نگیر بونه

مرو مادر مرو مادر که دنیا بی تو زندونه

 

این طفل هم صدای هل من ناصر ینصرنی رو شنیده

چشم نیمه باز تا حالا دیدی ؟

صدا زد زینب ُ و گفت عبای جدم رسول الله رو برام بیار .

لباس جنگشو در آورد . با عبا و امامه رفت سمت میدون  . گلشو رو دست گرفت .

 

یه بچه ی شیش ماهه !

 

اصلا موندم !

یعنی ها

به این نامردی موندم .

صدا زد لشگر آب بهش بدین می میره . آبشم ندین میمیره .

بیاین بگیرین سیرابش کنین .

یه وقت دیدن اون نامرد به هرمله اشاره کرد .

گفتن شاید دلش سوخته . شاید میخواد برا علی آب ببره . اما یه وقت دیدن کمان و کشید .....

.

.

نمیگم چی شد ........

 ( فقط همینو بگم که ابا عبدالله دیگه روی برگشتن به خیمه رو نداره )

تو خیام دیدن رقیه دوید سمت خیمه ی رباب .

رباب رباب  بابام اومد ولی نمیدونم چرا رفت پشت خیمه ها .

 داداشم علی رو زیر عباش قایم کرده بود . اما نمیدونم چرا رنگ به روی بابام نیست .

 

علی جان

علی جان

هاجر هفت مرتبه سعی بین صفا و مروه رو دوید و آب پیدا کرد .

ولی من دور این خیمه ها صد بار هروله کردم .

وقتی برگشتم دیدم هنوز زبونتو دور دهن میچرخونی علی

آخ بمیرم برای اربابم

 با غلاف غریبی اش زمینهای پشت خیمه رو کند واسه شیش ماهه اش یه قبر کوچولو درست کرد  .

 اما همچین که دقت کرد دید یه صدای ضجه ای داره میاد دید صدای ربابه .....

بی بی زینب اومدن جلو . گفت حسین بذار یه بار دیگه بچشو ببینه . هر چی باشه مادره حسین

هر شب به همه شون میگیم دیگه نه ؟

به همه شون التماس میکنیم دیگه

 

میمیرم برات / میمیرم برات برای تو و غم تو چشات

همه حاجت سگ رو سیات شده کربلات

جوونیم حسین نذر روضه هات می میرم برات

حسین حسین

من ول نکن / منو ول نکنسگ رو سیاتو خجل نکن

مگه طینتم غیر کربلاس منو محروم از آب و گل نکن

یا منو بخر یا منو ببر دل دل نکن

 

 ناله زنا ضجه زنا همه لالایی میخونن ها ؟

تو هم با رباب هم ناله شو

 

علی لای لای علی لای لای

علی لای لای علی لای لای

 

اگه رباب تو این راهی که به شام رفت چشمش به مادری افتاد که بچشو بغل کرده

رباب چه حالی پیدا کرد ؟

 

حسین آمد به میدان و علی اصغر در آغوشش

علی اصغر در آغوشش

هوای کربلا برده همه صبر و همه هوشش 

همه صبر و همه هوشش

 

دیدی یه مادری اگه بچه اش نباشه این گهواره شو به یه امیدی تکون میده ؟

 میخوام بگم به اون گهواره هم رحم نکردن

 دانیال در کنار بسر عمه امیر محمد

اگر گهواره را پس داده بودند دلش خوش بود با طفل خیالی

علی لای لای علی لای لای

علی لای لای علی لای لای

لالا لالا گل لاله چرا اصغرم بی حاله ؟

کودک نخورده شیرم بمیری منم میمیرم

مکش بر سینه ام ناخن مادر جان

مادر که شیر نداره علی

هزار صلوات نذر کردم شاید بارون بباره

دستت بیاد بالا برا دل رباب بکو

لای لای لای لای علی لای لای

لالا لالا گل پونه اصغرم نگیر بهونه 

 لالالالا گل یاس کاشی آب بیاره عباس

عصای پیری ام آخ آخ آخ اصغر

ای طفل نازنینم اصغر

 الهی با چشمام

مادر

دامادی تو ببینم

 

دید دیگه صداش در نمیاد یه حرفی زد

به خدا من موندم بگم ؟ نگم ؟

بگم دیگه :

لالا لالا گل نرگس ( پسرم ) گم شده صدات تو خس خس

مثل قلب من میلرزی

وقتی میکنی تلظی

کردم سفارش به بابا غبار به روت نشینه

سفیدی گلوتو ای کاش که هرمله نبینه

 

ابی عبدلله رفته علی اصغر و برده طرف میدون .

مادر دل تو دلش نیست . هی میاد تو خیمه هی گهواره رو مرتب میکنه که الان علی ام میاد .

اما یه وقت دید آقامون داره میره پشت خیمه ها و فهمید چه خبره

صدا زد حسین : بذار یه بار دیگه پسرمو ببینم

( پسرم )

به تشنگی اسیری منم ز دنیا سیرم

تنهام نذار علی جون که بی تو من می میرم

لالا لالا گل لاله خدا اصغرم بی حاله

 لالالالا گل یاسم کجا رفتی تو عباسم ؟

رخ شش ماهه ام از تشنگی مانند مهتابه 

 نمیدانم که در گهواره او  جان داده یا خوابه

اما

چو میریزد بروی اون قطره ی اشکم

زبانش را بچرخاند گمانش قطره ی آبه

 

واعتصمو بحبل الله جمیعا

 

حبل الله مون امشب سر زلف علی اصغر باشه گریه کنا

بیاید اونقدر با رباب هم ناله بشیم امشب که دلمونو گره بزنه سر زلف آقا علی اصغر

یه وقت نگی نه دیگه راه برگشت نداریم ها

این کفره به ابوالفضل

راه برگشتت امشب علی اصغره

بیاید همه با هم بهش بگیم آقا ایندل منو بخر زیر پات له کن

دلم و به این خوش کنم که دلم زیر پا علی اصغره .

آخه این درد منو کشته . یکی به من بگه :

 

بای ذنب قتلت

بای ذنب قتلت ؟

 

 

بیاید جلو جلو بریم دیگه : خداحافظ ای برادر زینب ...............

Image hosting by TinyPic

 

 

  سلام هم نفسم  

اين روزا كه ديگه حرفي جز روضه هاتون به زبونم جاري نميشه آقا سيد

پس با اذن و اجازه ي خودتون عين حرفاي خودتون و واسه همدل هاتون مينويسم

كه بتونن عاشقانه مستي كنن امروز و امشب

  

پرچ سرخ گنبدت دل خونم کرد   یاد شیش گوشه ضریحت مجنونم کرد

 

صل الله عليك يا سفينه النجاه

 

اين پرچم ها رو كه ميبينيد :    يا اهل العالم    اينا ظاهرش پرچمه .

 باطنا همون پيراهنيه كه بي بي واسه حسينش دوخته .

بي بي زينب اين امانتو بدست ما سپردن .

 

ساكنم بر در ميخانه كه ميخانه از اوست

ميخورم باده كه اين باده و پيمانه از اوست

اين يه بيت كه ميخوام بخونم به والله تا بحال از زبونم نشنيدي ولي ميخوام امشب بازش كنم كه تا آخر سفر باهات باشه

گر به مسجد كشدم زاهد و در دير كشيش

چه تفاوت كند اين خانه و آن خانه ؟

 

ميگن تو راه يه مسيحي اومد نزديك و گفت اين راس نوراني كيه ؟ بي بي هم داره رو كجاوه ميبينه ......... اين و يه شب به من مهمون بديد . گفت ده درهم ميخرمش . يهو بي بي زينب هروله كرد رباب .......... رباب كم قيمت گذاشتن رو داداشم رباب .

آخ بي بي

 

چونكه بهر لايزالي كرد موج         كار عشق لا ابالي كرد اوج

شاه عشق آن مالك ملك رقا         كرد در ميدان قيام اندر وسط

 ( تنها هم بوده ارباب )

او چو يوسف انبيا پيراهنش              او چو جام و آنهمه پروانه اش

                   تا نماند غير حق دمساز حق               بانگ هل من ناصري شد راز حق

كيست ؟ اينك دم ز منصوري زند    ناصر بالذات را ياري كند ؟

 

( سيد الشهدا نصرت ميخواست ؟ آيا اصلا من و تو ميتونيم به حضرت نصرت بديم ؟

آنانكه حسين حسين گفتند عمري / ترسم كه شمر را ز حسين نشناسند )

 

قطره را بگذارد و عمان شود         جان دهد بهر خدا جانان شود

مشتري حق است ( اينا رو به من و تو ميگن سيد الشهدا ) بفروشيد جان

نيست در سوداي حق يك سر زيان

هر كه جان او فداي من شود        جان جان حضرت سلطان شود

هر كه جان كند آنكه جانانش كند     عالم و آدم ثنا خوانش كند

 

ميگن غلام سياه اومد پيش سيد الشهدا .......... امام فرمودن غلام تو برو . غلام اشك تو چشماش حلقه زد گفت : آقا من هنوز از ريزه ي سفره ي بچه هاتم نخوردم .

هنوز تيز به رقيه ات نيگا نكردم .

 آقا رنگم سياهه ردم كردي ؟

 حضرت سر مبارك و بلند كردن و فرمودن غلام جيگرمو سوزوندي

ببين كاري كرد كه حضرت غلام و عين علي اكبرش نشوند رو زانوش و سر به آسمون بلند كرد و گفت خدايا ! كاري كن كه بهشتت به مرتبه ي اين غلام غبطه بخوره .

 

آدم گدايي بايد بلد باشه

 

آقا !

ما رو صدقه سر غلامت كن آقا

آخه نبايد ما رو از عشقت منجلي كني ؟

آقا بخدا از تكرار مكررات خسته شدم آقا . بسه ديگه تو رو خدا بسه .

آقا دم از حسين ميزنم اما شمر وجودم حسينمو هر روز ميكشه .

 

بود طفلي شيره خوار اندر حرم آفرينش را پدر بود در كرم

 

( ببين محفل محفل جنگه . صد هزار شمشير دارن چكاچك ميكنن . اسب ها دارن شيهه ميكشن . من نميدونم اين مخدرات چه جوري گريه كردن كه حضرت برگشتن طرف خيمه .

فرمودن رباب ! زينب ! مگه من نگفتم گريه نكنيد ؟

خانم فرمودن داداش ما براي علي صغرت گريه ميكنيم .

 چرا ؟

آخه تا شما پاتون از خيمه گذاشتين بيرون اين بچه خودشو از گهواره انداخت پايين  )

 

ممكنان از عالم و آدم همه از دم جانبخش او يك دم همه

گر چه خواند اهل عالم اصغرش من ندانم جز ولي اكبرش

بر اميد جان نثاري آن زمان خويش را افكند از مهد امان

دست از قنداق جان بيرون كشيد بندهاي بسته را برهم دريد

آري آري شير حق است اين ولد

آنكه در گهواره اژدرها درد

الله اكبر الله اكبر

بانك بر زد كاي غريب بي نوا

نيستي بي كس هنوز اينجا بيا

نيستي بي كس

 

يا اباعبدالله !

 

 خودتون مدد كنيد اينو بگم

رقيه رقيه رقيه

بگم ديگه ؟

 الله اكبر الله اكبر

 

هاجر هاجر هاجر هفت مرتبه طواف كرد آب دادن اسماعيل و . اما رباب ميگه علي ۱۰۰ مرتبه از اين خيمه به اون خيمه رفتم هر بار اومدم ديديم زبونتو ميچرخوني .

علي لاي لاي علي لاي لاي

 

علي ز سوز عطش در تو ، تاب ندارم

ولي چه چاره كه در خيمه آب ندارم

دمي بخواب و بياساي لاي لاي گويمت

علي سه روز شد ديده ي تو خواب ندارد

 

وقتي هرمله لعنه الله عليه تير و گذاشت تو كمون گفتند بابا ابن سعد اين طفل شير خواره است

 گفت بزن

 اينم اسمش علي

 

علي لاي لاي علي لاي لاي

علي لاي لاي علي لاي لاي

علي لاي لاي علي لاي لاي

 

مكش به سينه ام ناخن مادر

مادر كه شير نداره اصغر

هزار صلوات نذر كردم

شايد بارون بباره

 

دستت بياد بالا برا دل رباب بگو :

لاي لاي علي لاي لاي

لاي لاي علي لاي لاي

 

 

سودای غمت قسمت هر بی سر و پا نیست ارباب

 

 

سید مظلومم سلام !

باز دوباره من اومدم با یه جگر سوخته و دلی که دیگه ...........

نمیدونم چه حکمتی داشت  که دیشب با اون احوالات آشفته بعد عمری اومدم نشستم پا تلویزیون

و پای اخبار سراسری

و با این حال و احوال زارم اون اراجیف و برای چندمین بار شنیدم .

سید شما خودت دیگه خبر داری که چی کشیدم وقتی اون از خدا بی خبر ها دیشب دوباره گیر دادن به

مستی هامون

و دوباره نمک رو زخم دلامون پاشیدن .

حتی این .......... ها جرات نداشتن چهره تونو واضح نشون بدن .

( اگر چند تا نقطه گذاشتم واسه این نیست که جرات نوشتن ندارم 

واسه اینه که نمیدونم چی بنویسم که لایق شون باشه )

امروز فقط اومدم لعن کنم . لعن همه اونایی که این کار و ( تهمت و افترا زدن و )

افتخار میدونن واسه خودشون .

اومدم اربابمونو قسم بدم به حرمت همه ی اعوان و انصارش که پوز این از خدا بیخبرها رو

به خاک بماله و رسواشون کنه .

آخه این نمک نشناس ها که به خیال خودشون اسم شیعه رو خودشون گذاشتن

 از پرده پوش بودن ارباب ما سوء استفاده کردن واسه همینه اینقدر دوباره دور برداشتن .

لعنت به شیر ناپاکی که خوردن .

دیگه اینو به جرات و بدون هیچ گونه واهمه ای دارم میگم :

سیدم

هر کسی که دیشب اون برنامه رو تهیه کرده بود

و هر کس که تو اون برنامه به شما و عشقت و حقیقت دلت شک کرد و اراجیف گفت پشت سرت

باید

باید

باید

به نطفه ی خودش شک کنه نه به شما .

از تموم کسانی که این مطلب و خوندن و حتی با یه بیت از سیدمون دلشون هوایی شد

و قطره اشکی از چشمشون جاری شد

( که یقین بدونن همون یه قطره اشک اونقدر برا خدا مقدسه

که قادره اتیش جهنم و براشون گلستون کنه )

مدیون سید هستن اگر این حرامی های نمک نشناش و لعن نکنن .

 دیگه سکوت بسه به والله.

 تا کی میخوایم بشینیم الکی دم از عشق سید بزنیم ؟

بابا این سید غریب دین داره به گردن ماها . 

بخدا اربابمونم از ماها شجاعت میخواد نه سیاست الکی .

 

اینا همه شون از طایفه ی همون کوفی هائی هستن که پشت سر شهید رمضان نماز خوندن

 و ظهر سر سفره ی معاویه نهار خوردن .

 

تو رو خدا تو این روزای عزیز این سید بزرگوار و غریب و لااقل بعد رفتنش تنها نذاریم .

 موقع بودنش که همه اش خون به جگر خودش و مادرش کردیم .

یه بار هم که شده همگی باهم لعن کنید همه ی اونایی دو که

 از ازل با علی و اهل بیت علی که یکی اش هم همین سید خودمونه سر ستیز دارن .

لعنت بر دشمنان علی

لعنت بر کوفی صفت های بی چشم و روی این زمان

 

 

 

سیدم به ولله  

تا نفس داریم به نیابت از شما

علی میکشیم

تا نفس داریم با نوای لا اله الا زهرای شما که حقیقتشو اهل دل میدونن  و بس هم ناله میشیم .

تا نفس داریم به نیابت از پیر عشقمون میگیم :

 

گفتم اگر سگ حسین هستم و عو عو میکنم

بازم میگم بازم میگم

بازم میگم بازم میگم

حرفمو پس نمیگیرم

 

اللهیم اللهیم

لا اله الا اللهیم

علی مولا مدد مدد

علی مولا مدد مدد

 

 

عید نزدیک است

 

سلام و تبریک پیشاپیش عید غدیر

حتم دارم همه ی همدلای عزیز میخونه اهمیت عید غدیر و خوب میدونن .

تا سیدمون در جمع ما بود مراسم این عید و خیلی شایسته برگزار میکردن

و ما هم بایستی تا هستیم و نفس میکشیم به عشق آقا امیرالمونین و آقا سید

 تو این مراسم کم نذاریم .

بنده هم به حسب وظیفه متنی رو در رابطه با این عید بزرگ تقدیم شما بزرگواران میکنم

بامید اینکه با بجا آوردن اعمال این روز

نیم نظری بهمون بشه

البته ویژه نامه عید روز جمعه تقدیم خواهد شد .

یا علی مد

 

 

ای علی تو نشان هدایت این امتی؛

 

هر که تو را دوست بدارد ، رستگار شود و هر که تو را دشمن بدارد ، به هلاک افتد.   

 

 پیامبر اکرم (ص)

 

 

 

ولایت علی بن ابی طالب (ع) ولایت خدا و محبت او عبادت خدا

 

و پیروی از او فریضه ای از جانب خدا است .

 

 پیامبر اکرم (ص)

 

 

هر که من مولای اویم پس علی مولای او است . 

 

 پیامبر اکرم (ص)

 

 

روز غدیر خم برترین عید امت من است . 

 

پیامبر اکرم (ص)

 

 

 

خداوند پس از غدیر خم برای کسی حجت و عذری باقی نگذاشت . 

 

 حضرت فاطمه زهرا (س )

 

--------------------------------------------------------------------------------------------

اعمال شب و روز عيد غدير


شب هيجدهم شب عيد غدير و شب با شرافتى است . 

سید در اقبال دوازده ركعت نماز به يك سلام به كيفيتى مخصوص براى اين شب با دعائى نقل كرده است

روز هيجدهم روز عيد غدير عظيمترين اعياد است و مبعوث نفرموده حق تعالى پيغمبرى را مگر آنكه عيد كرده است اين روز را و حرمت آن را دانسته است و نامش ‍ در آسمان روز عهد معهود است و نامش در زمين روز ميثاق است

 

و روايت است كه از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند كه آيا مسلمانان را عيدى هست غير از جمعه و اضحى و فطر ؟

فرمود بلى عيدى هست كه از همه حرمتش بيشتر است

راوى گفت كدام عيد است فرمود كه آن روزى است كه نَصْبْ كرد حضرت رسول (ص) حضرت اميرالمؤ منين  علی (ع) را به خلافت خود و فرمود كه هر كه من مولى و آقاى اويم پس على مولى و آقا و پيشواى او است و آن روز هيجدهم ذى الحجّه است .

 

 راوى گفت كه چه كار در آن روز بايد كرد ؟

 

امام فرمودند كه

 

بايد روزه بداريد

 

و عبادت كنيد

 

و محمد و آل محمدعَليهمُ السلام را ياد كنيد

 

و بر ايشان صَلَوات بفرستيد

 

و وصيّت كرد رسول خدا(ص) اميرالمؤ منين علی  (ع) را كه اين روز را عيد گرداند

 

و هر پيغمبرى وصىّ خود را وصيّت مى كرد كه اين روز را عيد گردانند

 

و در حديث ابن ابى نَصر بَزَنطى است از حضرت رضاعليه السلام كه فرمود اى پسر ابى نصر هر كجا كه باشى سعى كن كه روز غدير نزد قبر مطهّر حضرت اميرالمؤ منين  علی (ع) حاضر شوى بدرستى كه خدا در اين روز مى آمرزد از هر مرد مؤ من و زن مؤ منه گناه شصت ساله ايشان را و در اين روز آزاد مى كند از آتش جهنّم دو برابر آنچه آزاد كرده است در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر و يك درهم كه در اين روز به برادران مؤ من بدهى برابر است با هزار درهم كه در اوقات ديگر بدهى و احسان كن در اين روز به برادران مؤ من خود و شاد گردان هر مرد مؤ من و زن مؤ منه را به خدا قَسَم كه اگر مردم فضيلت اين روز را بدانند چنانكه بايد هر آينه هر روز ده مرتبه ملائكه با ايشان مصافحه كنند و بالجمله تعظيم اين روز شريف لازم و اعمال آن چند چيز است :

 

 

اول : روزه كه کفاره شصت سال گناه است و در خبريست كه برابر است با روزه عمر دنيا و معادل است با صد حجّ و صد عمره

 

 

دوم : غسل 

 

 

سوم:  زيارت حضرت اميرالمؤ منين  علی (ع) شایسته است كه انسان هر كجا که باشد سعى كند خود را به قبر مطهر آن حضرت برساند و از براى آن جناب در اين روز سه زيارت مخصوصه نقل شده كه يكى از آنها زيارت معروف امین الله است كه از نزديك و دور خوانده مى شود و آن از زيارات جامعه مطلقه است

 

 

چهارم :بخواند تعويذى را كه سيّد در اقبال از حضرت رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله روايت كرده

 

 

پنجم : دو ركعت نماز كند زمان نماز بهتر است نردیکیهای غروب باشد چون در همان زمان بوده که حضرت رسول اکرم (ص) ، امام علی (ع) را به خیلافت وامامت مردم نصب فرموده  .یک مرتبه سوره مبارکه حمد  ، ده مرتبه سوره مبارکه توحید ، ده مرتبه سوره مبارکه قدرو ده مرتبه آية الكرسى بخواند كه برابر با صد هزار حج و صد هزار عمره و حوائج دنيا و آخرت او را به آسانى  برآورده نماند به سجده رود و صد مرتبه شكر خدا كند پس سر از سجده بردارد و بخواند

 

اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْئَلُكَ بِاَنَّ لَكَ الْحَمْدَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ وَاَنَّكَواحِدٌ اَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَكَ كُفُواً اَحَدٌ وَاَنَّمُحَمّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ الِهِ يا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْمٍ فى شَاْنٍ كَما كانَ مِنْ شَاْنِكَ اَنْ تَفَضَّلْتَ عَلَىَّ بِاَنْ جَعَلْتَنى مِنْ اَهْلِ اِجابَتِكَ وَاَهْلِ دِينِكَ وَاَهْلِ دَعْوَتِكَ وَوَفَّقْتَنى لِذلِكَ فى مُبْتَدَءِخَلْقى تَفَضُّلاً مِنْكَ وَكَرَماً وَجُوداً ثُمَّ اَرْدَفْتَ الْفَضْلَ فَضْلاً وَالْجُودَجُوداً وَالْكَرَمَ كَرَماً رَاْفَةً مِنْكَ وَرَحْمَةً اِلى اَنْ جَدَّدْتَ ذلِكَ الْعَهْدَ لى تَجْديداً بَعْدَ تَجديدِكَ خَلْقى وَكُنْتُ نَسْياً مَنْسِيّاً ناسِياً ساهِياًغافِلاً فَاَتْمَمْتَ نِعْمَتَكَ بِاَنْ ذَكَّرْتَنى ذلِكَ وَمَنَنْتَ بِهِ عَلَىَّ وَهَدَيْتَنى لَهُ فَليَكُنْ مِنْ شَاْنِكَ يا اِلهى وَسَيِّدى وَمَولاىَ اَنْ تُتِمَّ لى ذلِكَ وَلا تَسْلُبَنيهِ حَتّى تَتَوَفّانى عَلى ذلِكَ وَاَنتَ عَنّى راضٍ فَاِنَّكَ اَحَقُّ المُنعِمينَ اَنْ تُتِمَّ نِعمَتَكَ عَلَىَّ اَللّهُمَّ سَمِعْنا وَاَطَعْنا وَاَجَبْنا داعِيَكَ بِمَنِّكَ فَلَكَ الْحَمْدُ غُفْرانَكَ رَبَّنا وَاِلَيكَ المَصيرُ امَنّا بِاللّهِ وَحدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَصَدَّقْنا وَاَجَبْنا داعِىَ اللّهِ وَاتَّبَعْنَا الرَّسوُلَ فى مُوالاةِ مَوْلينا وَمَوْلَى الْمُؤْمِنينَ اَميرِالمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ عَبْدِاللّهِ وَاَخى رَسوُلِهِ وَالصِّدّيقِ الاْكْبَرِ وَالحُجَّةِ عَلى بَرِيَّتِهِ المُؤَيِّدِ بِهِ نَبِيَّهُ وَدينَهُ الْحَقَّ الْمُبينَ عَلَماً لِدينِ اللّهِ وَخازِناً لِعِلْمِهِ وَعَيْبَةَ غَيْبِ اللّهِ وَمَوْضِعَ سِرِّ اللّهِ وَاَمينَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَشاهِدَهُ فى بَرِيَّتِهِ اَللّهُمَّ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادى لِلا يمانِ اَنْ امِنُوا بِرَبِّكُمْ فَامَنّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَكَفِّرْ عَنّا سَيِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الاْبْرارِ رَبَّنا وَ اتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَلا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيمَةِ اِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْميعادَ فَاِنّا يا رَبَّنا بِمَنِّكَ وَلُطْفِكَ اَجَبْنا داعِيَكَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ وَصَدَّقْناهُ وَصَدَّقْنا مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ وَكَفَرْنا بِالجِبْتِ وَالطّاغُوتِ فَوَلِّنا ما تَوَلَّيْنا وَاحْشُرْنا مَعَ اَئِمَّتِنا فَاِنّا بِهِمْ مُؤْمِنُونَ مُوقِنُونَ وَلَهُمْ مُسَلِّمُونَ امَنّا بِسِرِّهِمْ وَعَلانِيَتِهِمْ وَشاهِدِهِمْ وَغائِبِهِمْ وَحَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ وَرَضينا بِهِمْ اَئِمَّةً وَقادَةً وَسادَةً وَحَسْبُنا بِهِمْ بَيْنَنا وَبَيْنَ اللّهِ دُونَ خَلْقِهِ لا نَبْتَغى بِهِمْ بَدَلاً وَلانَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِمْ وَليجَةً وَبَرِئْنا اِلَى اِلله مِنْ كُلِّ مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباًمِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنَ الاْوَّلينَ وَالاْ خِرينَ وَكَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَالاَوثانِ الاَرْبَعَةِ وَاَشْياعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَكُلِّ مَنْ والاهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَوَّلِ الدَّهرِ اِلى آخِرِهِ اَللّهُمَّ اِنّا نُشْهِدُكَ اَنّا نَدينُ بِما دانَ بِهِ مُحَمَّدٌ وَ الُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ وَقَوْلُنا ما قالُوا وَدينُنا ما دانُوا بِهِ ما قالُوا بِهِ قُلْنا وَما دانُوا بِهِ دِنّا وَما اَنْكَرُوا اَنْكَرْنا وَمَنْ والَوْا والَيْنا وَمَنْ عادَوْا عادَيْنا وَمَنْ لَعَنُوا لَعَنّا وَمَنْ تَبَرَّؤُا مِنْهُ تَبَرَّاْنا [مِنْهُ] وَمَنْ تَرَحَّمُوا عَلَيْهِ تَرَحَّمْنا عَلَيْهِ آمَنّا وَسَلَّمْنا وَرَضينا وَاتَّبَعْنا مَوالِيَنا صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِمْ اَللّهُمَّ فَتَمِّمْ لَنا ذلِكَ وَلا تَسْلُبْناهُ وَاجْعَلْهُ مُسْتَقِرّاً ثابِتاً عِنْدَنا وَلا تَجْعَلْهُ مُسْتَعاراً وَاَحْيِنا ما اَحْيَيْتَنا عَلَيْهِ وَاَمِتْنا اِذا اَمَتَّنا عَلَيْهِ الُ مُحَمَّدٍ اَئِمَّتُنا فَبِهِمْ نَاْتَمُّ وَاِيّاهُمْ نُوالى وَعَدُوَّهُمْ عَدُوَّ اللّهِ نُعادى فَاجْعَلْنا مَعَهُمْ فِى الدُّنْيا وَالاَّْخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبينَ فَاِنّ ا بِذ لِكَ ر اضُونَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

خدايا از تو درخواست كنم بدانكه از براى تو است ستايش يگانه اى كه شريك ندارى و توئى يكتاى يگانه اى بى نياز كه فرزندى ندارى و فرزند كسى نيستى و نيست برايت همتائى هيچكس و براستى محمد بنده و رسول تو است درودهاى تو بر او و آلش باد اى كه هر روز در كارى هستى چنانچه از شاءن تو بود كه بر من تفضل فرمودى به اينكه مرا از اهل اجابتت و از اهل دينت و اهل دعوتت قرار دادى و موفقم داشتى بدان در آغازآفرينشم از روى تفضل و كرم و بخششت سپس دنبال آوردى اين فضل را به فضلى دگر و اين بخشش رابه بخششى دگر و اين كرم را به كرمى دگر كه آن هم از روى مهر و رحمتت بود تا بدانجا كه تازه كردى اين عهد رابرايم از نو پس از تجديد آفرينشم در صورتى كه من در فراموشى بودم و فراموشكارى و بى خبرىو غفلت پس تو نعمتت را بر من تمام كردى به اينكه آن را به يادم انداختى و بدان بر من منت نهادى و بر آن راهنمائيم كردى پس همچنان بايد از شاءن تو باشد اى معبود و آقا و مولاى من كه تمام كنى برايم آن نعمت را و از من سلب نفرمائى آن را تا هنگامى كه بميرانيم بر آن در حالى كه تو از من خوشنود باشى كه براستى تو سزاوارترين نعمت بخشانى كه نعمتت را بر من به پايان رسانى خدايا شنيديم و پيروى كرديم و خواننده ات را اجابت كرديم به لطف تو پس از آن تو است حمد و آمرزشت را خواهانيم پروردگارا و به سوى تو است بازگشت ايمان داريم به خداى يگانه اى كه شريك ندارد و به رسولش محمد صلى اللّه عليه و آله و تصديق كرديم و اجابت كردي مداعى خدا را و پيروى كرديم از رسول (او) در مورد دوستى و اطاعت مولايمان و مولاى مؤ منان اميرمؤ منان على بن ابى طالب بنده خدا و برادر رسول او و صديق اكبرو حجت او بر آفريدگانش آنكه خداوند پيامبرش و دين حق آشكارش را بوسيله او تاييد كرد نشانه و پرچم دينخدا و خزينه دار دانش او و گنجينه غيب خدا و جايگاه راز خدا و امين خدا برخلق او و گواه او در آفريدگانش خدايا اى پروردگار ما ما شنيديم منادى را كه ندا مى كردبراى ايمان (و مى گفت ) ايمان آوريد به پروردگارتان پروردگارا ما هم ايمان آورديم پس بيامرز گناهانمان راو بديهامان را پوشيده دار و ما را با نيكان بميران پروردگارا عطا كن به ما چيزى را كه بوسيله فرستادگانت به ما وعده دادى ودر روز رستاخيز رسوايمان مكن كه براستى تو خلف وعده نمى كنى ، پس ما اى پروردگار به احسان و لطف تواجابت كرديم داعى تو را و پيروى كرديم از رسول تو و تصديقش كرديم و نيز تصديق كرديم مولاى مؤ منان راوكافر شديم به جبت و طاغوت (غاصبان حقوق آن حضرت ) پس والى ما گردان آن را كه ما به ولايت برگزيديم و با امامانمان محشورمان كن كه براستى ما بايشان ايمان و اعتقاد داريم و تسليم آنانيم ايمان داريم بر نهانشان و آشكارشان و حاضرشان و غائبشان و زنده شان و مرده شان و خوشنوديم به امامتشان و آقائيشان و همانها ما رادر مابين خود و خدا از ساير خلق كافى هستند نجوئيم بجاى ايشان بدلى و نگيريم جز ايشان همدمى (يا معتمدى ) و بيزارى جوئيم به درگاه خدا از هر كه برپا كند در برابرشان جنگى از جن و انس از اولين و آخرين و كافر شديم به جبت و طاغوت و بتهاى چهارگانه و دنبال روندگان و پيروانشان و هر كه دوستشان دارد از جن و انس از آغاز روزگار تا پايان آن خدايا تو را گواه مى گيريم كه ما متدين هستيم بدانچه متدين شد بدان محمد و آل محمد درود خدا بر اووبرايشان بادوگفتارما همان است كه آنهاگفتند ودين ماهمان است كه آنهامتدين بدان بودندهرچه راآنان گفتند ماهم گفتيم وهرچه راآنان متدينبدان شدند ماهم شديم وهرچه را آنان انكار كردند ماهم انكار كرديم وهركه رادوست داشتند دوست داريم وهركه را دشمن دارند دشمن داريم و هر كه را لعن كردند لعن كنيم و از هر كه بيزارى جستند بيزارى جوئيم و بر هر كه ترحم كردند ترحم كنيم ايمان آورديم و تسليم و خوشنود گشتيم و پيروى كرديم از سرورانمان درودهاى خدا بر ايشان بادخدايا پس تو آن را براى ما تكميل كن و از ما سلب مفرما و آنرا پايگاهى ثابت در پيش ما قرار ده وپايگاه عاريت و موقتش قرار مده و زنده مان دار بر همان تا هرگاه كه زنده مان دارى و بميرانمان بر آن هرگاه مى رانديمان ،آل محمد پيشوايان مايند به آنها اقتدا كنيم و آنان را دوست داريم و دشمنشان را كه دشمن خدا است دشمن داريم پس ما را در دنيا و آخرت با ايشان قرار ده و از مقربان درگاهت گردان كه براستى ما به همان خوشنوديم اى مهربانترين مهربانان

پس باز به سجده رود وصد مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و صد مرتبه شُكْراًلِلّهِ بگويد و روايت است كه هر كه اين عمل را بجا آورد ثواب کسی را دارد كه در روز عيد غدير حضرت رسول اکرم (ص) را ديده باشد  و با آن حضرت بر ولايت علی (ع) بيعت كرده باشد و برابر با صد هزار حج و صد هزار عمره و حوائج دنيا و آخرت او را به آسانى  برآورده نماند  و...

 

ششم: بعد از اتمام نماز بهتر است این دعا را بخواند سَمِعْنا رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً  

 

هفتم : خواندن دعاء ندبه

 

هشتم : بخواند اين دعا را كه سيد بن طاوس از شيخ مفيد نقل كرده :

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَعَلِىٍّ وَلِيِّكَ وَالشَّاْنِ وَالْقَدْرِ الَّذى خَصَصْتَهُما بِهِ دُونَ خَلْقِكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَعَلِي وَاَنْ تَبْدَءَ بِهِما فى كُلِّ خَيْرٍ عاجِلٍ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الاْئِمَّةِ الْقادَةِ وَالدُّعاةِ السّادَةِ وَالنُّجُومِ الزّاهِرَةِ وَالاْعْلامِ الْباهِرَةِ وَساسَةِ الْعِبادِ وَاَرْكانِ الْبِلادِ وَالنّاقَةِ الْمُرْسَلَةِ وَالسَّفينَةِ النّاجِيَةِ الْجارِيَةِ فِى الْلُّجَجِ الْغامِرَةِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ خُزّانِ عِلْمِكَ وَاَرْكانِ تَوْحِيدِكَ وَدَعآئِمِ دينِكَ وَمَعادِنِ كَرامَتِكَ وَصِفْوَتِكَ مِنْ بَرِيَّتِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ الاْتْقِيآءِ الاْنْقِيآءِ النُّجَبآءِ الاْبْرارِ وَالْبابِ الْمُبْتَلى بِهِ النّاسُ مَنْ اَتاهُ نَجى وَمَنْ اَباهُ هَوى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اَهْلِ الذِّكْرِ الَّذينَ اَمَرْتَ بِمَسْئَلَتِهِمْ وَذَوِى الْقُرْبَى الَّذينَ اَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ وَفَرَضْتَ حَقَّهُمْ وَجَعَلْتَ الْجَنَّةَ مَعادَ مَنِ اقْتَصَّ اثارَهُمْ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ كَما اَمرَوُا بِطاعَتِكَ وَنَهَوْا عَنْ مَعْصِيَتِكَ وَدَلّوُا عِبادَكَ عَلى وَحْدانِيَّتِكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَنَجيبِكَ وَصَفْوَتِكَ وَاَمينِكَ وَرَسُولِكَ اِلى خَلْقِكَ وَبِحَقِّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَيَعْسُوبِ الدّينِ وَقاَّئِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ الْوَصِىِّ الْوَفِىِّ وَالصِّدّيقِ الاْكْبَرِ وَالْفارُوقِ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ وَالشّاهِدِ لَكَ وَالدّالِّ عَلَيْكَ وَالصّادِعِ بِاَمْرِكَ وَالْمُجاهِدِ فى سَبيلِكَ لَمْ تَاْخُذْهُ فيكَ لَوْمَةُ لاَّئِمٍ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَنى فى هذَا الْيَوْمِ الَّذى عَقَدْتَ فيهِ لِوَلِيِّكَ الْعَهْدَ فى اَعْناقِ خَلْقِكَ وَاَكْمَلْتَ لَهُمُ الّدينَ مِنَ الْعارِفينَ بِحُرْمَتِهِ وَالْمُقِرّينَ بِفَضْلِهِ مِنْ عُتَقآئِكَ وَطُلَقائِكَ مِنَ النّارِ وَلاتُشْمِتْ بى حاسِدِى النِّعَمِ اَللّهُمَّ فَكَما جَعَلْتَهُ عيدَكَ الاْكْبَرَ وَسَمَّيْتَهُ فى السَّمآءِ يَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَفِى الاْرْضِ يَوْمَ الْميثاقِ الْمَاْخُوذِ وَالجَمْعِ المَسْئُولِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَقْرِرْ بِهِ عُيُونَنا وَاجْمَعْ بِهِ شَمْلَنا وَلا تُضِلَّنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا وَاجْعَلْنا لاِنْعُمِكَ مِنَ الشّاكِرينَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى عَرَّفَنا فَضْلَ هذَا الْيَوْمِ وَبَصَّرَنا حُرْمَتَهُ وَكَرَّمَنا بِهِ وَشَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ وَهَدانا بِنُورِهِ يا رَسُولَ اللّهِ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْكُما وَعَلى عِتْرَتِكُما وَعَلى مُحِبِّيكُما مِنّى اَفْضَلُ السَّلامِ ما بَقِىَ اللّيْلُ وَالنَّهارُ وَبِكُما اَتَوَجَّهُ اِلىَ اللّهِ رَبّى وَرَبِّكُما فى نَجاحِ طَلِبَتى وَقَضآءِ حَوآئِجى وَتَيْسيرِ اُمُورى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هذَا الْيَوْمِ وَاَنْكَرَ حُرْمَتَهُ فَصَدَّ عَنْ سَبيلِكَ لاِِطْفآءِ نُورِكَ فَاَبَى اللّهُ اِلاّ اَنْ يُتِمَّ نُورَهُ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ اَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَاكْشِفْ عَنْهُمْ وَبِهِمْ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ الْكُرُباتِ اَللّهُمَّ امْلاَءِ الاْرْضَ بِهِمْ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً وَاَنْجِزْ لَهُم ما وَعَدْتَهُمْ اِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْميعادَ

خدايا از تو درخواست كنم به حق محمد پيامبرت و به حق على ولى تو و بدان منزلت و مرتبه اى كه بدان وسيله آن دو را از ساير مخلوق خود اختصاص دادى كهدرود فرستى بر محمد و على و از آنان شروع كنى در دادن هر خيرى كه فورى است خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد پيشوايان رهبر و خوانندگان بزرگ و سرور و ستارگان درخشان و نشانه هاى فروزان و تدبيركنندگان كار بندگان و پايه هاى جاهاى آباد و ناقه فرستاده شده و كشتى نجات كه روان است در درياهاى ژرف پرآب خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد گنجينه هاى دانشت و پايه هاى محكم توحيد تو و ستونهاى دين تو و معدنهاى كرامتت و برگزيدگان از خلقت و بهترين آفريدگانت آن پرهيزكاران پاكيزه و برگزيدگان نيكوكار و درگاهى كه مورد ابتلاى مردم است هركه بدان درگاه آمد نجات يافت و هركه سرباز زد سقوط كرد خدايا درود فرست برمحمد و آل محمد اهل ذكرى كه دستور فرمودى بپرسش مسائل از آنها و خويشاوندانى كه دستور فرمودى به دوست داشتنشان و حقشان را واجب كردى و بهشت را بازگشتگاه (و سرمنزل ) كسى قرار دادى كه آثارشان را پيروى كند خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد چنانچه دستور پيروى تو را دادند و از نافرمانيت نهى كردند و بندگانت را بيگانگيت راهنمايى كردند خدايا من از تو مى خواهم به حق محمد پيامبرت و گرامى و برگزيده و امين تو و فرستاده ات بسوى خلق و به حق اميرمؤ منان و پيشواى دين و رهبر سفيدرويان آن وصى باوفا و صديق اكبر و جداكننده بينحق و باطل و گواه تو و راهنمايى كننده بر تو و آشكار كننده دستورت و جهادكننده در راهت آنكه نگيردش (و ناراحتش نكند) درباره تو ملامت ملامت كننده اى كه درود فرستى بر محمد و آل محمد و مرا قرار دهى در اين روزى كه بستى براى ولى خود پيمان (امامت ) را در گردن خلق خود و كامل گرداندى براى آنها دين را از عارفان به حرمتش و اقراركنندگان به فضل او از آزادشدگان و رهاشدگانت از آتش و شاد مكن نسبت به من حسودانم را در نعمتهايت خدايا چنانچه آنرا عيد بزرگ خود قرار داده اى و ناميدى آنرا در آسمان روز عهد معهود و در زمين روز پيمان گرفتن و انجمن بازخواست شده درود فرست بر محمد و آل محمد و روشن كن بوسيله اش ديدگان ما را و گردآور بدستش پراكندگى ما را و گمراهمان مكن پس از آنكه هدايتمان كردى و قرارمان ده از سپاسگزاران نعمتهايت اى مهربانترين مهربانان ستايش خاص خدايى است كه شناساند به ما فضيلت اين روز را و بينامان كرد به حرمت اين روز و گراميمان داشت بدان و شرافتمان داد به معرفتش و هدايتمان كرد به نورش اى رسول خدا اى اميرمؤ منان بر شما و بر عترت شما و بر دوستان شما بهترين سلام و درود من باد تا برپاست شب و روز و بوسيله او رو كنم بسوى خدا پروردگار من و پروردگارتان در موفق شدن به مقصودم و برآورده شدن حاجاتم و آسان شدن كارهايم خدايا از تو خواهم به حق محمد و آل محمد كه درود فرستى بر محمد و آل محمد و لعنت كنى كسى را كه انكار كند حق اين روز را و انكار كند حرمتش را و جلوگيرى كرد از راه تو براى خاموش كردن نورت ولى خدا هم نمى خواهد جز آنكه نورش را آشكار كند خدايا گشايش ده به كار خاندان محمد پيامبرت و برطرف كن از ايشان و بوسيله ايشان از اهل ايمان گرفتاريها و محنتها را خدايا پركن زمين را بوسيله ايشان از عدل و داد چنانچه پر شده از ستم و بيداد و وفا كن براى آنها آنچه را وعده دادى به آنها كه براستى تو خلف وعده نمى كنى  .

 

 

 

کاش با خونم به روی نامه ها                 مینوشتم یا حسین کوفه نیا

دستمو از دامن تو

من به خدا نميكشم

منت هيچ كس ديگه رو غير حسين نميكشم

اون كسي رو كه من دارم

هيشكي ديگه نداردش

هر كي مياد در خونه اش

ارباب نميكنه ردش

من دوس دارم ضریحتو با پنجه ی دل بگیرم

اونقدر بگم حسین حسین تا که ز عشقت بمیرم

------------------------------------------------------------------------------------------------------------ 

معصومیت از دست رفته ی من !


باز دوباره دلم هوایی شده . 

سيدم پاشو ........

جز شما كسي نميتونه حال و هواي اين روزا رو با چشم دل ببينه و واسه ماها بگه .

سيدم محرم نزدیکه .

 تو رو به جدت قسم پاشو .

دوباره بايد از خواب و خيال پاشم و محرم بي شما رو سپري كنم .

خودت بگو چه كنم ؟

 منكه طاقت نداشتم ببينم گرد رو صورت ماهتون نشسته حالا بايد گرد مزارتونو رو سر بريزم و

بشينم با اين زبون قاصرم روضه بخونم برا دل ريش ريش خودم

و اونقدر سر ندامت و رو سياهي روي اين يه مشت تربت بكوبم

 تا شايد يه نيم نظر هم به اين عو عو كن رو سياه بندازن .

سيد دوباره رفتم پاي سي دي هاي ۱۷ تیر ۸۵ .........

 

عشق است و آتش و خون

                                      داغ است و درد دوری

                                                                        کی میتوان نگفتن

                                                                                                             کی میتوان صبوری

 

باز هم در به دري

باز هم غربت

باز هم يه نگاه مبهوت

و لبهايي كه بياد اون روزا هنوز امن يجيب ميخونه .

ميدونم هر كي يادش نباشه خودت خوب يادته اون شب باروني رو .

شبي كه تا خود سحر الغوث و الامانم به عرش بلند بود و دستاي ناتوانم لطم ميزد كه اگه بري .........

ولي رفتي و من هنوز زنده ام .

اون روزا غافل از این بودم که این روزا و این شبای بی قراری

همگی شمارش معکوس یه بدختی بزرگن :

رفتن و نموندنت

***

سیدم ببین !

هنوز با قساوت قلب دارم حرفاي شما رو تو ذهنم مرور ميكنم

و اين اشكاي بي امانه كه شده مايه ي رسوايي ام 

سيد داغتون جيگرمو سوزوند 

بدتر اینکه کسی باورش نشد که این تن رنجور

 یه جسد متحرکه که من بامید یه نیم نگاه دارم میکشونمش .

آخه تو نباشی کی بگه حکایت دل بی بی رو ؟

کی بگه از ضجه های یه سه ساله که همه ی هوش و حواسش به داداش علی اش بود ؟

سیدم ! 

پاشو بگو که :

راهی تا کربلا نمونده

قافله آروم آروم در حال حرکته 

 زینب به یه جا خیره شده 

پاشو بگو که وقتی با داداش تنها میشن با اشک و گریه می فرمایند :

حسین منو کجا میکشی ؟

 آخه داداش .....

 با رفتنت منو میکشی 


آخ چی کشید خانم وقتی رفت رو تل .

نگاه کرد دید سر که به بدن نداره .

نگاه به دستش کرد دید انگشت و انگشتری هم نیست .

سریع یاد مادر افتاد !

آخ چی کشید خانم وقتی گریه ی بیصدای یادگار داداش و پشت سرش رو تل شنید؟

تو رو خدا بذار بگم .

بذار بگم هر چه بادا باد !

میگن وقتی شمر لنت الله علیه نشسته بود رو سینه ی حضرت و میخواست ....... 

میبینه یه آن حضرت با صدای لرزون فرمودن

بنفسی انت .........

جانم ......

شمر لعنت الله علیه وقتی سرشو بر میگردونه میبینه که خانم رقیه رو تل وایساده

و میگه

 بابا ......... بابا .......... !


 آخ بمیرم برا اون لحظه که چشمای سه ساله نیزه رو دید .

بمیرم برای اون لحظه که سر مبارک و دید ..........


می میرم و زنده میشم .........

 میمیرم و زنده میشم وقتی که چشمات باز و بسته میشه  

دیگه نایی برای ضجه زدن هم نمونده .

 بمیرم برای تن خسته ی خانم که یه تنه همه ی بچه ها و خانم های خیام و یه جا جمع کردن

 و براشون سنگ صبور شدن .

 سیدم منو ببخش که مقتل گفتم .

وقتی میگم هیچ وقت شاگرد خوبی برات نبودم اخم نکن و دلداریم نده .

 

 مرا دردی است اندر دل که گر گویم زبان سوزد

اگر پنهان کنم دانم که مغز استخوان سوزد 

 

هنوزم با اینکه میدونم امیدم واهیه

 

ولی همچنان منتظرت می مونم