ديگران وادي عشق تو به پايان بردند / ما به ياد تو در اين دشت دوانيم هنوز
سلام
ميدونم از رفتار امشبم در تعجبي و منتظر سيل اشكام . ولي نفسم امشب ديگه گريه نميكنم آخه اومدم بهت بگم:
تولدت مبارك![]()
قبل هر چيز ميخوام امشب يادي از مادرت بكنم . مادر خدا بيامرزت كه مادر ما هم هست . مادر همه مير محمدي هاست . مادري كه بزرگترين هديه و بهتر بگم نعمت عالم و بهمون هديه كرد و رفت . مادري كه شرمندشيم . آخه اون خدابيامرز به ما اعتماد كرد و مير محمدش سپرد دست ما.
ولي افسوس كه ما نتونستيم .....................
نميخوام امشب دوباره بگم كه چه ها كرديم با دل مير محمدش . چون ميدونم و حتم دارم كه امشب به ياد اولين شب ولادتت مست و شادانه . مير محمدي كه مايه ي فخرش شد پيش مادرش زهرا . مير محمدي كه خيلي زود بي مادر شد و از 6 سالگي اش رفت كنج دل عمه ي بلاكشش .
راستي مادر ، اجازه بده امشب يه خورده با شما درد دل كنم . مادر بگو ، برام بگو از بچگي هاش . از روز تولدش . از اولين گريه اش كه تا روز عروجش هم قطع نشد .
اصلا نه ، از اون اول اولش بگو .
از اون روزي كه خدا و ارباب و مادر سادات تصميم گرفتن كه مولودي رو بيافرينن كه فخر الذاكرين باشه و مايه ي افتخار مهدي غايبشون . از روزي كه سيد ما يه نطفه بود تو دلت بگو .
شنيدم وقتي به دنيا اومد تو گوشش روضه ي علي اكبر خونديد .
وقت شير دادنش روضه ي علي اصغر و زبون حال رباب زمزمه كرديد .
مادر ، بهم بگو تا بدونم ، وقتي مير محمدت و دادن بغلت حنجرشم بوسيدي ؟ بگو بدونم اون روزا با ديدن چشما ي معصوم و نگاه مظلومش ميتونستي تصور كني كه كوفي هاي زمونه چه بلايي سر در دانه ات ميارن ؟ مادرم چرا گذاشتي رفتي ؟ چطور دلت اومد محمد جوادتو ، تو دنياي به اين درن دشتي رها كني بين گله ي گرگ ها ؟ بين مكارم ها و گلپايگاني ها و .............. خيلي هاي ديگه كه سنگ كفر و ارتدادش بزنن و زير خاك سردش بكشن ؟
ما دلمون به اين خوشه كه سيد به آرزوش رسيد و رفت پيش اربابش . ولي مادر ، تو كه ميدوني چه به روزمون اومده تو اين 14 ماه و چه به روزش اومد تو اين بيست و چند سال زندگي .
مست مستم ساقيا امشب به فريادم برس .
مادر امشب سر رو زانوي شما ميذارم و عهدمو ميكشنم و دوباره اشك ميريزم . آخه هر كس هم بخواد بهم خرده بگيره بخاطر اشك ريختنم ، شما كه خودت صاحب داغي ، خرده نميگيري .
شايد بپرسي تو كي هستي كه چنين پريشون براي مير محمدم ضجه ميزني ؟
مادر بهت ميگم كي ام ولي ازم نپرس چرا زاري ميكنم ؟
آخه اگه اون چيزايي كه من ديدم شما ديده بودي ، جيگرت تيكه تيكه ميشد .
مادر ، مادر بذار سر رو زانوت بذارم و شعرهاي دردانه ات و زمزمه كنم تا شايد خودت لب وا كني و برام بگي از درد دلاش كه تو دل شباي تار با شما گفت . بگو مادر بگو . شما ديگه سكوت نكن .
مادر از گريه هاش بگو . گريه هايي كه تا دم آخر نفس كشيدنش ادامه داشت . گريه هايي كه وقتي حس ميگرفت و ميديد ............... طنين ضجه هاي رباب بود و شيون عمه اش زينب .
مادر بگو كه من اشتباه نميكنم . بگو كه بابا بابا گفتنش تحلي صداي رقيه ي سه ساله بود كه تو حنجره مير محمدت متجلي مشد .
نميدونم ميدونستي يا نه كه اون حنجر هديه بود . هديه درددانه ات به اربابش .
مادر ، از مير محمدت بگو . از اون موقع ها بگو كه با دستاي كوچولوش بالش ها رو ميچيد رو هم و منبر ميرفت و زبون حال سه ساله رو ميگفت . از اون روزا بگو كه بي توجه به پچ پچ اطرافيان روضه ي علي اصغر ميخوند و بجاي شيطنت هاي معمول بچگي مدح عمه اش و
رجز عموش عباس و زمزمه ميكرد .
مادرم ، نه ، نگو گريه بسه . نگو لطم نزن . مويه نكن . مادر شماخيلي چيزا رو نديدي . شما نديدي كه محمدت چطور تو دل شباي تار سر رو زانوي بي بي اش ميذاشت و شكايت ماها رو به بي بي اش ميكرد . شما نديدي محمد جوادت چطور براي رفتن تقلا ميكرد .
شما نديدي كه چطور حنجر در دانه ات شكافته شد . ميدونم حرفام براي همه تكراري شده ولي مادر به موتون قسم داغ ديدم ، داغ چه جوري رفتنش براي من تكراري نميشه . نميشه ....................
مادر ميدونم امشب شب ولادته و اشك ريختن من مايه ي رنجش ، ولي مادر ، مادر اگه شما بودي ديگه مير محمدت اشكاي تنهايي شو براي رضا قصاب نمي ريخت . براي كوفي صفت ها نميريخت . مادر اگه شما بودي ديگه مير محمدت چشم براه مومني ها و عليمي ها نمي موند كه بيان و از تنهايي درش بيارن. آخ اونم بشر بود و دل داشت .
مادر اگر شما بودي سيدم ديگه دم رفتن نگاهش دنبال مادر نمي بود . ديگه دل من امروز اينجور آتيش نميگرفت . مادر مادر . آخ مادر .
مادر مگه نشنيدي چطور ميگفت ننه ننه ......... جوان ننه .............
مادر بيا ، امشب براي مولودت لاي لاي بخون . بگو كه هر شب كنار بالينش نشسته بودي . بگو كه از مادرت زهرا ، هر شب خواستي مير محمدت و بهت برسونه .
مادر مادر ، مادر تو اون لحظه كه محمد جوادتو خواستي ، فكر ما رو نكردي مادر . هر كي ندونه شما كه ميدونستي دل چند تا بچه شيعه به محمد جوادت خوشه ؟
مادر حالا كه برديش پيش خودت دست منم بگير مادر . به موت قسم اينا رو از ته دل ميگم .
منم ببر مادر.
ميدونم محمد جوادت از حرف شما سر پيچي نميكنه ، يه نطر ، يه نظر ، بذار منم بيام مادر.
ديگه تاب ندارم . ديگه رمقي نمونده براي گوش كردن به غريب مادر گفتناش .
***
سيدم :
بازم ميگم دردت به جونم . بازم ميگم دردت به جونم . درد تنت نه ........... درد دلت به جونم . چون ميدونم درد دلت اونقدر آزار دهنده بود كه ياد تن نمي افتادي . چي بود در پس اون توكلت علي الحيدر ها كه اين اواخري ها بعد گفتنش خون بالا مي آوردي ؟ باز رشته اصل كلام از دستم خارح شد .
واي نفسم ........... تولدت مبارك .
امشب چرا گمت كردم ؟ كي برات جشن گرفته ؟ اربابت يا عمه ات ؟ خوب يه سري هم به هم گريه هات بزن همه كسم .
امشب بيا .............. كه بوسه بگيرم ز حنجرت .
كو سيدم ؟ كو همدمم ؟ كو مرشدم ؟ كو پير عشقم ؟ كو واسطه ي اربابم ؟ كو عشق مادر سادات ؟ كو نظر كرده ي عباسم ؟
كو سيدم ؟ كي بهش گفت كافر ؟ كي گفت ..........................؟
پاشو سيدم پاشو يتيم شدم با رفتنت .
مولاي من ، امير عالميان ، دلخوشي زهراي پيغمبر ، مرهم درداي نبي ، از خودت ميخوام امشب كه با دستاي پينه بسته ات درداي سيدمومرهم بذاري . تو ميدوني چه بلاها كه به سرش نياوردن .
از هر دردي كه به سر اولادت آوردن يه مثقال هم به جون سيدت انداختن .
مگه مثل حسنت خون بالا نياورد ؟ مگه مثل حسينت ............... ؟ مگه مثل عباست تشنه لب نرفت ؟ چهل روز ...............!
مگه مثل سجادت از فرط سكوت هزار بار تو خودش نشكست ؟
چرا ، تو ميدوني سيدت چي كشيد . عين اولادت . پس چرا اين كوفي صفت ها باور ندارن سيدم از اهل بيته ؟ حرفام همه قصه ي تكراريه . بقول ظاهر بين ها ، داريم عروج سيدمون و عين خودش الكي بزرگ ميكنيم .
باشه مولاي من . دلمون به عدالت خودت خوشه .
***
سيدم . امشب هم دلم مثل هميشه برات پر ميكشه و رو ويرونه هاي دلت داره پرسه ميزنه . ويرونه هايي كه براي رسيدن بهشون تمامي آبادي هاي زندگي مو يكي يكي پس زدم .
ببخش كه باز با چشم گريون بهت ميگم علي علي
علي علي علي حيدر مدد ![]()


