عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحيم
هر که خواهان است بسم الله الرحمن الرحيم

دل اگر تاريک اگر خاموش ، بسم الله النور
گر چراغان است بسم الله الرحمن الرحيم

نامه اي را هُد هُد آورده ست آغازش تويي
از سليمان است بسم الله الرحمن الرحيم

سوره ي واليل من برخيز و والفجري بخوان
دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحيم

قل هو الله احد قل عشق الله الصمد
راز پنهان است بسم الله الرحمن الرحيم

گيسويت را باز کن انا فتحنايي بگو
دل پريشان است بسم الله الرحمن الرحيم

اي لبانت محيي الاموات لبخندي بزن
مردن آسان است بسم الله الرحمن الرحيم

ميزبان عشق است و واي از عشق ! غوغا مي کند
هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحيم

 

***

 

... همدلای عزیزم سلام ...

اومدم بنویسم عذر میخوام بابت این غیبتام ... دیدم لازم به گفتن این حرف نیست ... چرا ؟
چراشو بارها گفتم و شما هم خوندین ... دیگه اونایی که با میخونه اند کاملا میدونن که این خادم رو سیاه اختیارش دست خودش نیست واسه نوشتن و اومدن و حرف دل زدن ...
چون یه خادم رو سیاهه ... یه غلام حلقه به گوشه که اگه بگن بمیر مرده و اگه بگن بمون ...

یه روز یه معامله کردم با اربابم و سیدم ، اینکه هر وقت غلطی کردم که دل نازنینشون شکست 
بهم بفهمونن ... منو سر خود رها نکنن ...

... روشونو ازم بر نگردونن ، منو برگردونن ...

 ... هر طوریکه شده ...

... هر جور که صلاح میدونن ...

... هر جور دوس دارن منو تنبیهم کنن ، فقط منو از در خونشون و از این میخونه نرونن...

... که اون روز روزه مرگ همه چیه ...

هرچند ...

.

.

.

 یه عزیزی دیشب یه حرفی زد داغونم کرد ...
گفت کسی رو میشناسه که خواب سید و دیده که داره موهای بی بی سه ساله شو شونه میزنه ...
بماند که حتی با دیدن این خوابه هم آدم نشده ....

میشه این حرف و شنید و یخ نکرد ؟

التماس دعا

علی مدد