سلام آقا سید

چیکار کنم گاهی بد جور نبودنت رو حس میکنم ... طوریکه باز لب به شکوه باز میشه و شما ازم دلگیر ...

دل به یادتون گرفته زمزمه ، بازم به اون احوالات بد که خودت بهتر میدونی دچار شدم ....

آره دوباره بی قرار شدم ، دوباره پُر توقع شدم ، دوباره پر کشیدم به خاطرات قدیمی و ....

ماه رمضونم کم کم به نیمه هاش رسیده و چند روز دیگه تموم میشه

اما آقا سید

مگه هر سال شبای قدر و شهادت باهم زمزمه نمیکردیم ؟

 

حسین ارباب بی همتا ... علی گوید علی گوید

به عشق حضرت مولا ... علی گوید علی گوید

علی یا علی ... علی یا علی ... علی یا علی مولا

 

حالا تنها تنها چجوری ... با کدوم دل و دماغ ... این ذکرا رو .... ؟

نذار از اون قسم ناجورا بدم که باز شب بیای به خوابم و چپ چپ نگام کنی

 

یه عنایتی که خرابه دلم

یه عناااااااااایتی ... که خرابه دلم

بدیمو نذار به حساب دلم    

 

راستی بدون ماها ... بدون هم گریه هات اونجا خوش میگذره ؟ حالت رو به راهه ؟!

حال من خوبه ... اما ...

میگم حالم خوبه اما شما بشنو و باور نکن ...

سید این روزا خیلی تنها شدم البته گلایه ندارم چون تنهایی ، تنها دوستیه

که هرگز منو تنها نذاشته ... در هیچ شرایطی حتی وقتی از عصبانیت

هر چی دلم خواست بهش گفتم اون دم نزد ...

سید بالا غیرتا جواب این یه سوالمو بدهم بده : تا کی قراره دور از شما باشیم ؟

مایی که همیشه بهت فکر میکنیم و ... الباقی شو فقط خدا میدونه !

اما مَشتی خودمونیم تو که نمیخواستی بمونی پس چرا کلی قرار

باهامون گذاشتی ؟ چرا قول و قرارامونو تو هر مجلسی که خوندی گفتی و موندگار کردی ؟

چرا دلمو به نموندنی ها خوش کردی ؟

هر وقت یاد اون قرارها می افتم هق هق میزنم زیر گریه ... اما از اون هق هق ها که بر عکس

اسمش اصلا صدا نداره ... میدونی که ؟

درسته گلایه ام بی اساسه ... چون تو از موندن نگفته بودی ، هیچ قولی هم

نداده بودی ... همیشه هم حرفت حرف رفتن بود ...

پس بذار از خودمون گلایه کنم که چرا ازت قول نگرفتیم واس موندن ؟

گرچه ما همیشه بیادتیم ...

وقتی میگم ما .... منظورم بچه های این میخونه اس که منو با همه

بی معرفتیم تحملم میکنن و دم نمیزنن ...

اما آقا سید دلم از بعضی ها صاف نمیشه ، ازاونا که

سنگتو به سینه میزدن و بعد همشون شونه خالی کردن ، حتی توی

ختم قرآنت هم شرکت نکردن ... یادشون رفته با اسم سید جواد ذاکر

چه ها که نکردن ... مهم نیست . ..

سیدِ یتیمِ من تو به ما چیزای زیادی یاد دادی و آخریش هم صبر و استقامت در برابر دردِ بی درمونه ...

پس برسم خودت بازم سکوت میکنم

و فقط میگم حواله ی اونایی که ما رو یتیم عشق کردن به خود حضرت عباس ع ...

 

علی علی